ناگفته ها
خوش آمدید دوستان عزيز . ياران گرامي و راهيان به سوي اقيانوس عشق و رحمت پروردگار. اين وبلاگ كار خود را جهت آشنايي و همفكري با شما سروران گرامي آغاز نموده است . در اين وبلاگ از اين به بعد مطالبي در مورد عشق ، عرفان، مديتيشن و ... خواهد امد و همفكري شما سروران عزيز باعث خوشوقتي و افتخار ما خواهد بود . باشد كه بتوانيم راه درست زندگي كردن و هدف واقعي از حياط و زندگي را با هم بفهميم و با يك تصميم قاطع به سويش رهسپار شويم .

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 40841
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 2

ناگفته ها

 

خداوندا ذهن نحیفم که همه درها را به روی خود بسته می بیند و حال که فهمیده است عشق الهی مشتعل گردیده و باید جایش را به او بدهد ، دارد آخرین تلاش خود را بکار می گیرد تا بتواند شاید خود از دست رفته اش را باز یابد و به قول خودش آب رفته اش را به جوی برگرداند . چه عبث فکر می کند و چه بیهوده در تلاش است . مگر عشق تو می گذارد و مجالی به ذهن نحیف شده می دهد . عشق تو ویرانگر است و در این راه جسم و ذهن تاب مقاومت ندارند . نگر می شود برکه ای در مقابل اقیانوسی حرفی برای گفتن داشته باشد . عشق تو برکه را نیز به اقیانوس متصل کرده و یاد تو رودخانه ای گشته و سراسیمه و شتابان تو را جستجو می کند . آمرزگارا این بنده حقیرت را از قید و بند جسم و تن برهان و در خودت ذوبش کن . سالهاست که سراسیمه به دنبال تو می گردد اما تاکنون راه را از بیراه باز نشناخته بود . پروردگارا راه درست را به او نشان ده و در این راه با اینکه همیشه در حال آزمایش او هستی اما یار و یاورش باش . حال که به خود مشغولش کرده ای این لطف را از او نگیر و بیشتر از پیش در خود غرقش کن . این بینوا آرزویی جز تو ندارد و فقط با نجوای با توست که اندکی آرام می گیرد . آرام و قرار را از او بگیر همچنان که آرام و قرار از او گرفته ای . خداوندا خواب غفلت توشه بیچارگانی است که فکر می کنند در حال زیستن هستند و این جای بسی تأسف است . الهی کمکم کن تا در این راه خواب خفتگان خفته را اشفته سازم و بیدارشان نمایم از خواب غفلت و ارواحشان را به سوی تو رهنما باشم .

آمرزگارا ، ای یزدان پاک ، گاهی احساس می کنم ریا و غرور و گاهی خشم و نفرت در وجودم اندکی باقیست . ای داننده و ای بیننده کمکم کن تا بتوانم بر این فرمانروایان پوچالی فائق آیم و جز تو امید تو و یاد تو و جز تو در خاطر و اندیشه و وجود و زندگیم نباشد . دست این بنده کوچکت را بگیر و در این راه راهنمایش باش.

پروردگارم . وجودم سرشار از ناگفته هاست و درونم از عشق و شیدایی در حال فوران و جوشش است . می دانم اگر بخواهم به نوشتن ادامه دهم نه کاغذ توان دارد و نه قلم توان نوشتن . پس ای همه زندگیم که نمیدانم چه نام نهمت و چه خانمت . این سرگشته اواره و این گریان و دیوانه درگاهت را پذیرا باش . تویی آمرزگار. تویی پروردگار و تویی کردگار



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





:: موضوعات مرتبط: ناگفته های یک سرگشته، ،
نویسنده : سرگشته