خوش آمدید دوستان عزيز . ياران گرامي و راهيان به سوي اقيانوس عشق و رحمت پروردگار. اين وبلاگ كار خود را جهت آشنايي و همفكري با شما سروران گرامي آغاز نموده است . در اين وبلاگ از اين به بعد مطالبي در مورد عشق ، عرفان، مديتيشن و ... خواهد امد و همفكري شما سروران عزيز باعث خوشوقتي و افتخار ما خواهد بود . باشد كه بتوانيم راه درست زندگي كردن و هدف واقعي از حياط و زندگي را با هم بفهميم و با يك تصميم قاطع به سويش رهسپار شويم .

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 160
بازدید کل : 39956
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 2

Alternative content


طریقت چیست؟

اشو عزیز: طریقت چیست؟

پادشاهی در حال پیر شدن بود و به تنها پسرش که قرار بود جانشینش بشود گفت:

« قبل از اینکه بمیرم باید هنر اخلاق را بیاموزی ،

زیرا پادشاه باید الگوی همه باشد؛

نباید هیچ چیز غلطی در اعمالت باشد.

امروز تو را نزد استاد پیرم می فرستم.

من پیرم ، او حتا از من هم پیرتر است،

پس وقت را تلف نکن. همه چیز را تمام و کمال بدون از دست دادن یک لحظه  ، یاد بگیر. »

شاهزاده نزد استاد رفت و شگفت زده شد ،

زیرا او استاد شمشیر بازی بود.

« شمشیر باز با اخلاق چه کار دارد؟

آیا عقل پدرم رو به زوال رفته ؟ »

اما او به کوهستان رفته بود، پس با خود فکر کرد:

« بهتر است لااقل یکبار پیرمرد را ببینم .»

او به داخل رفت. پیرمرد بسیار زیبا و با وقار بود ،

اطرافش را هاله ای از سکوت و آرامش فرا گرفته بود.

شاهزاده فکر می کرد به دیدار یک جنگجو آمده است،

اما در آنجا فرزانه ای نشسته بود.

او گیج تر شد. از پیرمرد پرسید:

«آیا شما استاد شمشیر بازی هستید؟»

او گفت: «درست می گویی.»

شاهزاده گفت: «پدرم پادشاه ، کسی که مرید شماست،

مرا فرستاده تا از شما اخلاق بیاموزم.

من نمی توانم هیچ رابطه ای بین اخلاق و شمشیر بازی ببینم.» پیرمرد خندید و گفت: « به زودی خواهی دید.»

شاهزاده گفت: «من عجله دارم . پدرم پیر است و قبل از اینکه بمیرد باید آرزویش را برآورده کنم. »

استاد گفت:

:: ادامه مطلب
:: موضوعات مرتبط: باگوان راجنیش اشو، ،
نویسنده : سرگشته