یک شنبه 4 فروردين 1392 |
درود بر شما یاران عزیز
سال 91 با تمام فراز و نشیب هایش گذشت و جز خاطره ای چیزی از آن بجا نمانده است . امیدوارم همه ما وقتی که دفتر خاطراتمان را ورق می زنیم و به اعمال و رفتارمان نگاهی می اندازیم به خود ببالیم و خوشحال باشیم که چون یک انسان خوب زندگی کرده ایم .
آخرین روز سال گذشته بود که به دلیل فوت یکی از اقوام به قبرستان رفته بودم . خیلی شلوغ بود و سر هر قبری عده ای برای عزیز از دست رفته شان گریه و زاری می کردند . عده ای چنان رفتار می کردند که من فکر کردم شاید فکر می کنند اگر صدایشان را بالا ببرند و شدیدتر بگریند مرده اشان زنده شود . به تعدادی از سنگ قبرها نگاهی انداختم . از طفل 8 ساله تامرد و زن 91 ساله و بیشتر را می شد در بین از دنیا رفته ها دید . به یکی گفتم به نظرت آن طفل 8 ساله یا جوان 20 و 25 و 36 ساله فکر می کردند مرگشان به این زودی باشد؟ واقعیت این است که هیچ کس از لحظه بعد خود خبر ندارد و نمی داند چند سال قرار است در این دنیای فانی زندگی کند . انچه می ماند نام نیک و خاطره ای خوب است. پس بیاییم و با آگاهی از این موضوع پندار ، کردار و گفتار نیک را در زندگی بکار بندیم و از آنجا که خداوند اقیانوسی از عشق و رحمت است ، کاری کنیم تا همجهت با این اقیانوس شنا کنیم و در آن غوطه ور شویم .
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : سرگشته
|